اس ام اس عاشقانه 1394
اس ام اس عاشقانه 1394
مترسک به گندم گفت :
مرا برای ترساندن آفریدن اما من تشنه ی عشق پرنده ای
شدم که سهمش از من گرسنگی بود . . .
------
شب در خم گیسوی تو عابر میشد / با هر نفست بهار ظاهر میشد
ای فلسفه ی شگفت ، افلاطون هم / با دیدن چشمان تو عاشق میشد . . .
------
به امید نگاهت ایستادن / به روی شانه هایت سر نهادن
خوشتر از این آرزویی است / دهان کوچکت را بوسه دادن . . .
------
در مسلک ما معنی پرواز چنین است
با بال شکسته به هوای تو پریدن . . .
------
برای کشتن یک پرنده نیازی به شکستن بال هایش نیست
پرهایش را که بچینی ، خاطرات پرواز روزی صد بار آن را خواهد کشت . . .
------
زندگی زندون عشقه ما به اون دل باختیم ، خوبی هاشو ما ندیدیم با بدیهاش ساختیم . . .
------
ای عقل مرا کفایت از تو / جستن ز من و هدایت از تو
من بد دل و راه بیمناک است / چون راهنما تویی چه باک است . . .
(نظامی گنجوی)
------
آبشار می خواند :
چون رها شوم ، ترانه ام را خواهم یافت . . . (رابیندرانات تاگور)
------
با اینکه می دانم دوست داشتن گناه است دوستت دارم
با اینکه می دانم پرستیدن غیر خدا کار کافر است می پرستمت
با اینکه می دانم آخر عشق رسوایی است عاشقت می شوم
پس گناه کارم ، کافرم ، رسوایم ولی همچنان دوستت دارم . . .
------
از سازمان کشتیرانی مزاحمتان می شوم ، لنگر عشقتون بدجوری تو قلبم گیر کرده . . .
------
مهر یه چیزیه مهربونی یه چیز دیگه ، عشق یه چیزیه عاشق شدن یه چیز دیگه
قلب و دل یه چیزیه اما توی قلب تو جا شدن یه چیز دیگه . . .
------
دوستانم همه از دستم رفت / دل به هر پاکدلی بستم رفت
حال تنها و غریبم چه کنم / نفس من داده فریبم چه کنم . . .