اس ام اس عاشقانه 1394
مترسک به گندم گفت :
مرا برای ترساندن آفریدن اما من تشنه ی عشق پرنده ای
شدم که سهمش از من گرسنگی بود . . .
------
شب در خم گیسوی تو عابر میشد / با هر نفست بهار ظاهر میشد
ای فلسفه ی شگفت ، افلاطون هم / با دیدن چشمان تو عاشق میشد . . .
------
به امید نگاهت ایستادن / به روی شانه هایت سر نهادن
خوشتر از این آرزویی است / دهان کوچکت را بوسه دادن . . .
------
در مسلک ما معنی پرواز چنین است
با بال شکسته به هوای تو پریدن . . .
------
برای کشتن یک پرنده نیازی به شکستن بال هایش نیست
پرهایش را که بچینی ، خاطرات پرواز روزی صد بار آن را خواهد کشت . . .
------
زندگی زندون عشقه ما به اون دل باختیم ، خوبی هاشو ما ندیدیم با بدیهاش ساختیم . . .
------
ای عقل مرا کفایت از تو / جستن ز من و هدایت از تو
من بد دل و راه بیمناک است / چون راهنما تویی چه باک است . . .
(نظامی گنجوی)